جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ |۲۰ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 22, 2024
تصاویر/ نششست علمی"طالبان و داعش، اشتراکات و افتراقات"

حوزه/ استاد حوزه گفت: یکی از سناریوهایی که برای آینده طالبان متصور می شود، این است که طالبان تا به قدرت نرسیده حقیقت واقعی خود را نشان نمی‌دهد و حرف‌های زیبا می‌زند ولی وقتی به قدرت برسد آن روی سکه را نشان می‌دهد و به هیچ یک از حرف‌های قبلی خود عمل نمی‌کند که تاریخ عملکرد طالبان می‌گوید این احتمال بسیاری قوی است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمهدی علیزاده موسوی در نخستین نشست از سلسله نشست‌های « طالبان؛ فرصت‌ها، تهدیدها و چالش‌ها» که عصر شنبه ۲۰ شهریور ماه  به همت مرکز مطالعات و تحقیقات نستوه و با همکاری دفتر تبلیغات اسلامی به صورت برخط برگزار شد، عنوان کرد: تحرکات طالبان مهم‌ترین رخداد اخیر است و همانند بسیاری از مسائل جدید و انفجاری در تحلیل طالبان و وقایع افغانستان نیز نوعی عوام‌زدگی اتفاق افتاده است.

وی افزود: اکنون گروهی می‌گویند منش طالبان با گذشته تفاوت پیدا کرده و گروهی نیز می‌گویند طالبان هیچ تغییری نکرده و همان طالبان گذشته است که این تحلیل‌ها، سطحی است و نیاز به بررسی بیشتر دارد.

استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: برای تحلیل اوضاع افغانستان و شرایط طالبان باید به مسائلی چون جغرافیا، مذهب، شرایط استراتژیک و ... در این کشور توجه کرد.

حجت‌الاسلام والمسلمین علیزاده موسوی عنوان کرد: افغانستان از نظر جغرافیایی چهار راهی میان آسیای شرقی، غربی، شمالی و جنوبی به شمار می‌آید و از سویی دیگر همسایگی این کشور با کشورهای بزرگ در منطقه موجب شده نگاه کشورهای همسایه به افغانستان نگاهی بر اساس حفظ منفعت‌ ملی خود باشد.

*«گسل‌های قومی و نزاع‌های نژادی» بزرگترین ضعف افغانستان

وی بررسی حوزه مردم‌شناسی را در بررسی شرایط افغانستان دارای اهمیت دانست و گفت: مردم افغانستان همواره در طول تاریخ علایق‌ نژادی را بر علایق ملی ترجیح می‌داده‌اند و به جای منافع ملی افغانستان منافع قومی خود را دنبال می‌کرده‌اند که این باعث شده که افغانستان همیشه محل نزاع‌های داخلی بوده باشد.

این پژوهشگر  وهابیت‌ شناسی، بیان کرد: افغانستان تا کنون بحث دولت-ملت را آنگونه که شایسته است تاکنون تجربه نکرده است چون گسل‌های قومی تا حد بسیار زیادی در این کشور وجود دارد.

حجت‌الاسلام والمسلمین علیزاده موسوی افزود: در سال ۱۳۶۸ که روس‌ها توسط نیروهای جهادی افغانستان از افغانستان بیرون رانده شدند، گمان می‌رفت گروه‌های جهادی در این کشور وحدت یابند و دولت مستقل و محکم تشکیل شود و این کشور در مسیر پیشرفت قرار گیرد، ولی چنین اتفاقی نیفتاد و حتی دولت موقتی که در کابل تشکیل شد مورد مخالفت قرار گرفت و اختلافات و نابسامانی‌ها به حدی بالا گرفت که مردم حسرت دوران جنگ با روسیه را می‌خوردند، چرا که در آن شرایط دست کم نیروهای افغان با هم متحد بودند.

وی ادامه داد: طالبان هم ریشه قومیتی دارد و وقتی روی کار آمد برای قدرتمند شدن قوم پشتون‌ بود.

این پژوهشگر وهابیت‌ شناسی اضافه کرد: اگر طالبان در گذشته وقتی به قدرت رسیده بودند رعایت چند مسئله را در دستور کار خود قرار می‌دادند قدرتشان تثبیت می‌شد که نخستین مسئله پرهیز از افراطی‌گرایی، دومین مسئله مشارکت دادن سایر اقوام در قدرت و سومین مسئله اعتدال‌گرایی در مسائل مختلف حکومتی بود.

*کمرنگ بودن شکاف مذهبی در افغانستان

حجت‌الاسلام والمسلمین علیزاده موسوی بیان کرد: تجدید سریع دولت‌ها در افغانستان نشان می‌دهد با وجود گذشت سال‌ها و اتفاقات مختلف هنوز نتوانسته‌اند مشکل شکاف‌های قومی را حل کنند.

وی اذعان کرد: مسئله دیگر افغانستان شکاف‌های مذهبی است، ولی به قدری عمیق نیست که بتواند کشور را از هم بپاشاند یعنی در حقیقت به قدری که گسل‌های اجتماعی در نابسامانی اوضاع افغانستان مؤثر است شکاف‌های مذهبی نیست.

این استاد حوزه و دانشگاه افزود: برای برخی سوال است که طالبان در پاسخ به چه واکنشی در جامعه امروز افغانستان این قدر پررنگ حضور یافته و رشد کرده است؟ که در پاسخ به این سوال باید گفت، واگرایی میان اقوام و مذهب و همچنین بی‌ثباتی دولت افغانستان صحنه را برای حضور پررنگ طالبان فراهم کرده بود.

حجت‌الاسلام والمسلمین علیزاده موسوی ادامه داد: رشد طالبان در افغانستان و مقابله نکردن مردم با طالبان به معنای این نیست که مردم افغانستان همه سلفی شده‌اند، بلکه ناامنی‌ها در کشور، فقر و نبود امکانات، ضعف دولت، وابستگی دولت به آمریکا و بی‌ثباتی جامعه افغانستان بود که به طالبان فرصت رشد داد.

وی تشریح کرد: دولت مرکزی افغانستان روح عزت نفس را در مردم افغانستان کشته بود که این احساس، ناشی از سیطره آمریکا بر این کشور بود و مردم افغانستان به دنبال فریادرسی بودند که آنان را از این ذلت نجات دهد.

*بروز احساس خفت در جامعه افغانستان ناشی از سلطه آمریکا

این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه مردم غیور و متدین افغانستان نسبت به تجاوز نیروهای آمریکایی به دختران افغان معترض بودند گفت: مردم می‌خواستند از شر نیروهای آمریکایی به کسی پناه ببرند و دولت افغانستان که که برخاسته از آمریکا بود نمی‌توانست پناه مردم باشد.

حجت‌الاسلام علیزاده موسوی اذعان کرد: در حقیقت بی‌ثباتی در کشور، احساس خفت و خواری ناشی از سلطه آمریکا، شدت فقر و بی‌امکاناتی در جامعه و نیروهای نظامی و ارتش کاملا وابسته سبب نرمش مردم در برابر طالبان شد نه اینکه مردم اعتقادات طالبان را پذیرفته باشند.

وی بیان کرد: طالبان افغانستان به پشتوانه  «TTP  : تحریک طالبان پاکستان» به قدرت رسید و رشد کرد.

این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: زمانی که آمریکا به افغانستان آمد عده‌ای از مردم افغانستان ایرادی در حضور نیروهای آمریکایی نمی‌دیدند و به دنبال این بودند که آمریکایی‌ها سیاست لیبرال و تکنولوژی برایشان به ارمغان بیاورند غافل از اینکه آمریکا همواره به دنبال منافع خود است و از حضور در افغانستان نیز به دنبال ایجاد پایگاه در قلب خاورمیانه و ایجاد سوپاپ اطمینان در جوار چین برای خود بود.

حجت‌الاسلام علیزاده موسوی تصریح کرد: در دوره دوم طالبان علاوه بر دلایل ذکر شده بنیه مردم افغانستان نیز به حدی تحلیل رفته بود که اگر گروه دیگری هم خود را عرضه می‌کرد مردم آن را می‌پذیرفتند.

*سناریوهای مختلف و قابل تصور برای آینده طالبان و افغانستان

وی عنوان کرد: سناریوهای مختلفی برای آینده افغانستان می‌توان متصور شد که نخستین مورد و خوشبینانه‌ترین حالت این است که طالبان واقعاً به حرف‌ها و وعده‌های خود عمل کند یعنی حقوق زنان را به رسمیت بشناسد، سایر اقوام را در قدرت شریک کند، در ارتباط با سایر کشورها عملکرد متوازن داشته باشد و مسیر اعتدال را در جنبه‌های مختلف در پیش گیرد که اگر چنین کند نه تنها در افغانستان موفق می‌شود بلکه الگویی برای کل جهان خواهد بود.

این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: کسانی که امروز در ایران می‌گویند طالبان اکنون تغییر کرده است نشان می‌دهد حرف‌های طالبان را باور کرده‌اند و سناریوی نخست را برای افغانستان متصور هستند.

حجت‌الاسلام علیزاده موسوی بیان کرد: دومین سناریو که برای آینده طالبان متصور است این شرایط است که طالبان به قدرت رسیده و تمایل دارد دیگر اقوام را نیز در تشکیل دولت و دستیابی به قدرت سهیم کند، فرقه‌گرایی افراطی را کنار بگذارد، روابط خارجی متوازنی را با سایر کشورها بسازد، حقوق زنان را به رسمیت بشناسد و اعتدال را در پیش گیرد ولی فقط میل به انجام این مسائل دارد و وضعیت موجود در افغانستان امکان تحقق چنین مواردی را به آنان نمی‌دهد.

وی با بیان اینکه سناریو دوم آینده بسیار تاریکی را برای افغانستان ترسیم می‌کند افزود: به پشتوانه تاریخ چند صد ساله افغانستان می‌توان گفت که سناریو دوم نسبت به سناریو نخست قوی‌تر است.

این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: به نظر می‌رسد هر چند طالبان بخواهد اهدافی که ذکر کرده است را دنبال کند ولی عقلانیت لازم برای تحقق این اهداف در طالبان وجود ندارد.

حجت‌الاسلام علیزاده موسوی اضافه کرد: سناریو سوم که برای آینده طالبان متصور این است که طالبان تا به قدرت نرسیده است ماهیت واقعی خود را نشان نمی‌دهد و وعده‌های شیرین می‌دهد و وقتی به قدرت برسد آن روی سکه را نشان می‌دهد و به هیچ یک از حرف‌های قبلی خود عمل نمی‌کند.

وی عنوان کرد: با وجود تمام شواهد بین تمام سناریوها سناریو سوم از همه بیشتر احتمال تحقق دارد چرا که طالبان جریانی نوپدید و بدون سابقه نیست بلکه سابقه دارد و سابقه آن معرف نوع عملکرد آن است.

انتهای پیام/۶۳/۳۱۳

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha